40: یو ور ده هوم. یو ور ده انلی.
میگه که ”تایم گوئز بای اند استیل آیم استاک آن یو” که یعنی من. یعنی من که هرچی میگذره گیر افتادم وسط تو و تو. بعدشم میگه که چون که تو خنده بودی. زندگی بودی. قوی بودی. من؟ ضعیف بودم. ولی تو ”انلی” بودی. یعنی همینی که الآن هستی. همیشه بودی. برای من. ولی خب نمیدونستی. نمیدونستی خونهمی. پناهگاهمی. مکان امنم. نمیدونستی؟ ”دیدنت یو نو یو ور ده هوم؟ یو ور ده انلی؟” نمیدونستی که الآن گیر افتادم اینجا؟ تقریبا ساعت چهار صب. خستهتر از اون چیزی که فکرشو بکنی. کم آوردم. یهجوری که انگار کلی زحمت کشیدم برای ساختن چیزی که فقط تو ذهنم بوده. وجود خارجی نداشته. بعدشم تو زحمتامو ندیدی و فقط منو گذاشتی اینجا بدون خودت و رفتی. همین. ولی میدونی من دوباره درستش میکنم. بین خودم و خودم. شایدم خیلی وقته که درستش کردم ولی خب یو ور ده هوم و ده انلی. برای همینه که هنوز نتونستم قبولش کنم. آدم که خونهشو راحت ول نمیکنه بره که آخه. شاید تونستم کمکم اسبابکشی کنم ولی تو هنوزم خونهمی. برای همینه که اینا همه درمورد تو ان. چونکه من فقط تو رو میبینم تو این شهری که همهی خونههاش غریبهن. تو فقط آشنایی. تو فقط ده هومی برام. فقط تو. حتی اگه خودت نباشی.