And I Let It All Go.

گذشتن و رفتنِ پیوسته.

And I Let It All Go.

گذشتن و رفتنِ پیوسته.

میدونین‌ چرخه ی تناوب چیه؟ من توش گیر کردم. حتی اگه این من، واقعا من نباشه.

چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۱۹ ق.ظ

32: حتی کوچیکتر از انگشت کوچیکه‌ی پا ولی همیشه.

ناراحت بودن شدن مث یه عضوِ بدنم. انگشت کوچیکه‌یِ پا مثلا. براش مهم نیست که من بدونم اونجاست یا نه، مهم نیست که من حواسم بهش هست یا نه، مهم نیست که چقد برای موقع هایی که خودشو الکی می‌زنه به در و دیوار بهش بدوبیراه می‌گم.‌ اون همیشه اونجاست. سرجاش. بعضی وقتا هم خودشو می‌زنه به یه جایی که من حواسم باشه که اون اونجاست. شاید واقعا ناراحتی نباشه. شاید بی حس بودن باشه. یا هرچیز دیگه‌ای. شاید ناراحتم که خیلی چیزا رو احساس نمی‌کنم. خیلی چیزا برام فرقی ندارن. شایدم نمی‌دونم. ولی خب تنها چیزی که می‌دونم اینه که اون همیشه اونجاست. اونجاست و من گاهی وقتا که مهربون می‌شم باهاش بزرگترین لطفم بهش می‌تونه لاک قرمزم باشه براش. بزرگترین لطفم می‌تونه به ناراحتیم بغل کردنش باشه. پوشیدنش و بیرون رفتن باهاش. اهمیت دادن بهش. اونقدر که دیگه خودشو به جایی نزنه. اونقدری که دیگه جفتمون بدونیم اون اونجاست. همونجایی که همیشه باید باشه. حتی اگه جفتمون خودمونو یادمون بره.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۱
می سا

نظرات  (۴۷)

من با افسردگی اینجوری دست و پنجه نرم میکنم :/
پاسخ:
ما هممون جنگجوییم. جنگجوهایی که داریم سعی می‌کنیم خودمونو دربرابر افسردگی و ناراحتی زنده نگه داریم.
بعضی چیزا بیش از منطقین......انقد ک باعث میشن هیچ حرفی نتونی بزنی.......این از اونا بود.......بیش از حد منطقی !!
پاسخ:
:))
هی.....ی کلمه بگو ک قشنگ باشه.....ینی......3 روزه برای ی کاری باید ی اسم انتخاب کنم......نمیتونم......اسمش میتونه خارجی باشع.......

پ.ن: چ*خل خودتی!
واقعن چیزی ب ذهنم نمیاد -_-
پاسخ:
نمی‌دونم. سخت شده که. منم چیزی به ذهنم نمی‌رسه. 
.....امیدوارم ک نراحت نشده باشی ی کامنت بی ربط گذاشتم.....میتونم ی چیزایی مث اون بگم ،نه؟؟!!
پاسخ:
نه بابا. راحت باش. حرف زدن باهاتو دوست دارم. حالا هرحرفی باشه.
باشع.....

ینی....اصن سختش نکن ....ی کار هنریه....باید ی بسته بندی و اسم برای ی برند از عطر انتخاب کنیم.....همین!!
پاسخ:
چیزی به ذهنم نمی‌رسه. یعنی می‌دونی؟ من تو این قضیه‌ی اسم گذاشتن و اینا خنگ‌ترینم. :)))))
عارع منم.....تو حتا یادت میاد توی کتاب هدیه اسمان 3 سال پیشت برای ایمان چی نوشته ولی ی اسم ب ذهنت نمیرسه....دقیقن منم هفته ی پیش 1 و نیم صرف این کردم ک ی اسم پیدا کنم......-_-

میدونی......یکی از لذت بخش ترین لحظه ها تو مدرست زنگ تفریحاییه ک با دوست صمیمیت میری ی جایی و تنها ی هندزفری میزارین و اهنگ گوش میدین......اینا جزو خاطراتین ک باری همیشه میمونن.....

پارسال ی اهنگ ایرانی و چند تا خارجی گوش دادیم.....برای اولین بار از ی اهنگ ایرانی انقد خوشم اومد.....بهت پیشنهاد میکنم گوش بدی : بزن باران از ایهام

شاید گوش دادع باشی......ولی واقعن ی جوریه.....ادم فقط دلش میخاد بشینه گریه کنه!!
پاسخ:
گوش ندادمش تا حالا ولی گوش می‌دمش بعدا. :))
خب.......خیلی مسخرس ...!!این همه برای ی نفذ تایپ میکنم ولی حتا اسمشو نمیدونم!!

خب.....حدقل اسمتو بگو!!

......من نوا م ......15 سالمه .....کلاس نهمم.....تو؟؟؟
پاسخ:
با همین اسم «می سا» بشناس منو. :)) من ۱۷ سالمه. یازدهم. ریاضی.
امروز ب دوستم گفدم ی وب پیدا کردم ک خیلی خوبه کلی متن خیلی قشنگ توشه......خلوت و ب ادم ارامش میده......حدقل باعث میشه وقتی میری تو گوگل کلی در انتظار ی مطلب ک سرچ کنی نمونی......

خاسدم بهش ادرس وبتو بدم.....ولی....میدونی......بهم نگو خودخواه ولی واقعا دلم میخاس ی جا پیدا کنم ک فقط توش خودم حرف بزنم.....انقد ک خسته بشم ک بازم بیام درباره احساساتم بگم........ پ.ن: البته شاید واقعا هیچ وقت این اتفاق نیفته :))
پاسخ:
کلی خوشحالم کرد این کامنتت:)). مرسیی.
:))

میدونی.....خیلی دلم میخاد با ی نفر درددل کنم.......ی کسی ک قضاوت نکنع.....و چرت و پرت نگع....ی کسی ک درکم کنه......

ی فکری.......خیلی ذهنمو درگیر کردع.....

ی چیزی.....اممم....واسم مهم نیس ک کس دیگه ای اینو بخونع.......میشه....ی کاری بکنیم..؟؟
میشع هروقت خاسدیم درددل کنیم؟؟؟؟


اگه نمیخای بگو نه ...ناراحت نمیشم!!

پاسخ:
من مشکلی ندارم. راحت باش عزیزم:**.
خب......میدونی.....سخته ک یهو بفهمی ک کسیو ک ی وقتی خیلی دوس داشتی حالا حالش بدع و در واقع عمل قلب باز کرده و تو اخرین نفری هسدی ک فهمیدی و حالا داره حالش بدتر میشه......و بدتر از همه اینکه حالا خیلی مظلوم ب نظر میرسه!!!

میدونی.....خیلی تو ذهنمه همیشه.....دلم می خاد باهاش حرف بزنم ولی واقعن نمیتونم و اینکه من هر روز میبینمش باهاش حرف میزنم اما مث ی دوست خیلییی دور ولی اون خودشم میفهمه.....ینی مطمئنم ک میدونه......ولی هیچی از احساسش نمیدونم و الان علاوه بر همه ی اینا داره هر روز حالش بدتر میشه.......راسدش .....عجیبه .....ولی واقعن نگرانش شدم اون لحظه......

چرا من نباید اینو میدونستم؟؟؟منی ک همیشه اولین بودم.....منی ک هروقت میرف دکتر کل حرفای دکترشو بهم میگف تا اینکه بگم خفه شو دیگع.....ناراحت شدم!!!


هه بامزس!!برات این همه تایپ کردم.......در حالی ک تو حتا نمیشناسیش!!:)))
پاسخ:
شاید نظر درستی نباشه ولی به نظرم باهاش حرف بزن. همیشه تو زندگیم آدمی بودم که همه ی مشکلاشو سعی کرده با حرف زدن با فرد درستش حل کنه و حالا می‌خوام به عنوان این آدم بهت بگم باهاش حرف بزن. حرف زدن معجزه می‌کنه.

+ببخشید دیر جواب دادم. از لحاظ روحی اوضاع خوبی نداشتم. دلم می‌خواست وقتی برگردم که بهتر باشم. ماچ بهت:*.
اشکالی نداره ....منم این مدت هفته ای چن بار چک میکردم.....میدونی اخه اینجا میتونم تمام احساساتمو بیان کنم و این خوبه !!!

حرف زدن خوبه......ولی ....این که ندونی عکس العمل قرد چیه واقعن بده....و من ب خاطر گذشتم نمیخام غرورمو جلوش بشکونم!!منظورم از شکستنش حرف زدن نیس عکس العملیه ک ممکنه داشتع باشه!!

الان ی جورایی این وب تنها وبیه ک مونده برام...چون ی وب بود ک الان رفتم دیدم ب دلیل یکی از قوانین این وبو حذف کردن!!!!!

>.<
پاسخ:
عکس العملش هرچی که باشه ارزش اینو نداره، که دیگه از این حجم فکر و اینا خلاص شی؟ ولی خب اینم هست که شایدم عکس العملش اونی نباشه که من فکر می‌کنم چون من این آدمو نمی‌شناسم. 
۰۳ دی ۹۷ ، ۱۹:۴۴ ...............
عارع......در واقع منم دیگع نمیشناسمش......!!


نمیدونم دقیقن......شاید امسال چون اخرین سال نهمه ک اینجا هسدیم و شاید سال بعد نباشیم.....باهاش حرف بزنم.......میدونی .....ی جورایی من ادمیم ک هر وقت میخاد ی احساسیو تو خودش نگه داره وقتی حس کنه ک دیگه تمام فرصتاش از بین میره سریع اون حرفو میزنه!!!
پاسخ:
نمی‌دونم. البته اینم باید درنظر بگیریم که اون الآن تو شرایط جسمی خوبی نیست و خب شاید همینم روی تصمیما و صحبتاش تاثیر بذاره و باعث بشه که یه جوری جوابتو بده که واقعا منظورش نباشه. برای همین به نظرم اگه حرف زدی باهاش و چیزی گفت که باعث ناراحتیت می‌شد، زیاد ناراحت نشو. :** قبلشم به همه‌ی چیزایی که ممکنه پیش بیاد فکر کن که آمادگیِ هرحرف یا چیزی رو داشته باشی. و اینکه مراقب خودت باش:**.
خب راسدی.....تو سلبریتی مورد علاقت کیه....منظورم اینه ک فن کس خاصی هسدی؟؟؟؟


من اکسوالم^-^

طرفدار گروه اکسو (ی گروه کره ایه.......)
پاسخ:
شخص خاصی که نه حقیقتا. جاستین تیمبرلیک و شان مندس و ده بیتلز و ایمجن دراگونز و الیوت اسمیت و دن اوِن و اینا رو دوست دارم حقیقتا ولی فن و اینا نه راستش. 
کره‌ای هم گوش نمی‌دم. نمی‌تونم باهاشون ارتباط برقرار کنم. ساری:*.
خب....اشکالی نداره.....میدونی......پارسال چن تا اسکل ی چلنجی برای اکسو و وا دایرکشن گذاشته بودن ک کدومشون بهتره......از اون موقع  دایرکشنر ها و اکسوال ها خیلی سر این چیزا  بحث میکنن .....و خب الان این واسم عجیبه ک از تاثیرات دوستم داره از وان دایرکشن خوشم میاد.....!!!


وان دایرکشن ام خوبه ^-^
پاسخ:
نمی‌دونم. هیچکدومشونو گوش نمی‌دم. حالا شاید بعدا گوش دادم ولی الآن ارتباطی برقرار نمی‌کنم باهاشون.
اهاع.....باشع....

داشتم ریپلای چن تا کامنت قبلیمو میدیدم....میدونی....گفتی فقط مراقب خودت باش......چرا تمام جمله ها منو یاد تئودور فینچ میندازن.......یادته؟؟؟

خواهرش کیت.... و مدیر مدرسشون......واقعن جمله ی عجیبیه....!!


عارع میدونم باید ازش هر چیزیو انتظار داشتع باشم......اون با دوستای صمیمیشم دیگه خوب نیس.....کلن از پارسال حس میکنم افسرده شده.....
البته مطمئن نیسدم.....ولی خب.....

میشه حدس زد!!
پاسخ:
خوشحالم که یاد تئودور فینچ میفتی از جمله‌هام. حس قشنگیه:)))).

کمکش کن پس. نذار تنها بمونه. سخته آدم ناراحتیو حس کنه و بخواد کنارِ اون تنهایی رو هم تحمل کنه.
عارع جمله هاش ی جورین انگار ک تو ذهنم حک شدن و وقتی ی جمله رو میبینن انالیزش میکنن و اگه شبیه خودشون بود (جمله های فینچ) اون وقت بیب بیب میکنن....( بیب بیب؟؟؟حس میکنم اولین باره اینو بکار بردم!!)



اخه اون ادمیه ک هیچ وقت نمیاد احساساتشو بگه ......میدونی میشه ی چیزی شبیه کامنتی ک درمورد تنهایی گذاشتم......من نمیدونم واقعن از تنهاییش لذت میبره یا نه ؟؟؟

و اینکه برای تنها نبدون هم تلاشی نمیکنه....با همه ده دقیقه حرف میزنه بعد میره ی جا خیلی خنثی میشینه!!!
پاسخ:
فینچ توی وجود هممون وجود داره. برای همینه که برای همه، اینقدر آشناست.

نمی‌دونم. شاید باید بذاری برای الآن تنها باشه. شایدم باید نشونش بدی که می‌تونه تنها باشه ولی هروقت که خسته شد از تنهاییش، تو هستی که کمکش کنی.
میدونی.....عارع این خوبه ولی واقعن ارزو میکنم کاش این ارتباط بر عکس بود......من این فکرو میکردم!!

همیشه فک میکردم وقتی تو کسیو دوس داری یا نگرانشی دیگه خودخواهی معنا نداره....ولی انگار ک داره......یا شایدم ارتباط ما اونی نیس ک من فک میکنم یا شاید واقعن دوسش ندارم!!!


چقد بده ک حتا خودتم نمیفهمی احساساتت چی میخان!!!
پاسخ:
ما نمی‌دونیم چی می‌خوایم و برای همین روابط انسانی، پیش‌بینی ناپذیرن. عجیبن. دوست داشتن به نظر من یه معجونیه از همه‌ی احساسات ولی همه‌شون به صورت کنترل شده. یه جوری که این معجونه نه شور بشه، نه بی‌نمک. قشنگیشم به همینه.
شاید........نمیدونم.....حس میکنم وقتی خیلی شاد باشم......ذهنم کشش این تشبیها رو نداره!!!
پاسخ:
پس کاش ذهنت هیچ‌وقت کشش این تشبیه‌ها رو نداشته باشه:))))).
~.~

بوس






پ.ن: یکم لوس بود نه؟؟؟
پاسخ:
ماچ:*.

+نه بابا. من خودمم از همین ”ماچ” اینقد استفاده می‌کنم که نگو:))). 
اممممم....اگه راحتی جواب بده......اینکه وبتو چک نمیکنی واسه امتحاناته یا حالت بده و اینا؟؟؟
پاسخ:
هردوتاش تقریبا. ولی به جاش این چندوقت تک‌تک چیزایی که برام اتفاق میفتاد شبیه همین پستای اینجا تو ذهنم نوشته می‌شد:)). دلم می‌خواست بیام بنویسم اینجا ولی نمی‌شد هی.
اهاع.......این مدت ک نبودی واقعن حس میکردم چیزی برای سرچ کردن تو گوگل ندارم......:(

خوبه ک برگشتی!!
پاسخ:
قربونت برم من:**.
......در واقع چیز مسخره تری ک هست اینه ک ی جورایی میشه گفت ....دلم برات تنگ شده بود......


میدونم واقعن مسخره است ولی اگه نمگفتم تو دلم میموند:)))
پاسخ:
یه چیزی بگم؟:)) من الآنم که اومد تو پنلِ وب، یهو دیدم هفت تا کامنت دارم و مطمئن بودم که تویی. با خودم گفتم که حتما بهت بگم که چقدر دلم تنگ شده بود برات و بعدش که این کامنتتو دیدم، دیگه خودت تصور کن چشمایِ قلب قلبیمو دیگه:)).
۰۵ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۰۸ ......................
چشای قلب قلبی.....~.~

عارع...خب......درسته ک من نمیشناسمت....اسم واقعیتو نمیدونم ....تا حالا ندیدمت......و خیلی چیزای دیگه....ولی ب هر حال متنات ی جوری بودن ک ادم میتونست باهاشون ی ادم خیالی بسازه و دوسش داشته باشه.......!!


پاسخ:
کاش لااقل این آدم خیالی‌ای که ساختی به افتضاحی خودم نباشه باز. :))) و اینکه ماچ بهت:*.
0.0

خیلی لوسی -_-

من ی همچین ادم باحال و بااحساسی ازت ساختم......و ...کاشکی واقعا این طور مباشی یا حدقل درمورد خودت اینجوری فک نکنی.......درکت میکنم چون خودمم اینه طرز فکرم در مورد خودم.....ولی...میدونم خنده داره....ولی وقتی دیگرانم درمورد خودشون اینجوری فک میکنن واقعن عصبانی میشم......!!
پاسخ:
جدی نمی‌دونم به باحالی و خفنیِ شخصیت تو ذهنت هستم یا نه. و جدی امیدوارم باشم.
و....تازه ی چیزی یادم اومد.....من گفته بودم ک شخصیت خیالی تو واسه من کسیه ک میتونم دوسش داشته باشم....پس افتضاح نیس.......

ی لحظه عصبانی شده بودم ....خودمم نمیدونم چرا ....حس کردم داری ب شخصیت خیالیم توهین میکنی!!!

^-^
و....خب....بوس....
پاسخ:
من قول می‌دم دیگه به شخصیت خیالیت توهین نکنم، عصبانی نشو:))). و اینکه منم این شخصیت خیالی‌ای که ازت دارمو خیلی دوس دارم:*.
باشه......عصبانی نمیشم......

خب....پس بذار باهاش اشنات کنم ک دقیقن حساشو بفهمی......


خب....اون لاغره....قدش متوسط رو ب بلنده....موهاش تا یکم بالاتر از کمرش و قهویه......پوستش نه خیلی سفیده و نه گندمی.....ی چیزی بین این دوتاس.......لبش باریکه......چشاش بزرگه........خب...این ظاهرشه.....


مهربونه ....خابالو ه ......زیاد گریه نمیکنه ولی تو تنهاییاش میکنه.......کتاب دوست داره.....عاشق تئودور فینچه.....شازده کوچولو رو هم دوست داره......میتونه با یه نفر زود دوست شه.......یکم غرغرو ه ........محافظه کاره؟؟؟.......ی وقتایی خجالتیه....اعتماد ب نفس نداره.....چن بار خاسته رمان بنویسه ولی نصف کاره ولش کرده........متنای قشنگی مینویسه.....دوستای باحالی داره......تند تایپ میکنه......درون گرا ه.....مغروره......شبا خابش نمیبره......بعضی وقتا کتابا و شخصیتاشونو از ادمای واقعی بیشتر دوست داره.......دسر خیلی دوس داره........وقتی بستنی و شکلات میبینه شبیه بچه ها میشع.....ولنتاین واسش خیلی اهمیت داره(هوراااا ولنتاین نزدیکهههه)
نمیدونم.....خیلی تایپ کردم.....پلی لیستشو دوس داره......رنگ مورد علاقش ابی کمرنگ و صدفیه........کتابای نخونده ی زیادی داره........کشوهاش نامرتبه........سرماییه......توی فصلا تابستون و زمستونو از همه بیشتر دوست داره........نمیدونم فک کنم کافی باشه....خب کدوما درست بود؟؟؟
پاسخ:
لاغر نیستم حقیقتا:)) ولی قدم متوسط رو به بلنده. موهام تا شونه‌مه و مشکیه. پوستمم همینیه که گفتی. چشام متوسطه، زیاد بزرگ نیست.
مهربونو نمی‌دونم ولی خوابالو رو آره:)))). بقیه‌شون تا اون جایی که گفتی می‌تونم با یه نفر زود دوست شم درسته ولی نمی‌تونم زود دوست شم با آدما:)). یعنی من تعریفم از دوست یکم فرق می‌کنه، درعوض می‌تونم زود با آدما آشنا شم. بقیه به جز دوستام فکر می‌کنن یکم خجالتیم ولی حقیقتش من ترجیح می‌دم کمتر حرف بزنم معمولا. با گوش دادن و نگاه کردن اوکی ترم. اعتماد به نفسو نداشتم ولی الآن دارم سعی می‌کنم داشته باشم و فکر کنم دارم یکم. هیچ‌وقت جرئت نکردم رمان بنویسم حقیقتش. سعی می‌کنم بیشتر بخونم، تا نوشتن. مغرورو نمی‌دونم ولی فکر نکنم باشم. باز بقیه‌شون درسته ولی ولنتاین برام زیاد اهمیت خاصی نداره حقیقتش:))). توجه نمی‌کنم زیاد بهش:)). عاشق پلی لیستمم:)))). رنگ مورد علاقه‌مم کلا طیفِ آبی و زرده. کشوهامو از کجا فهمیدی آخه؟:))))))) باز بقیه‌شون درسته. تو فصلا هم با بهار و پاییز اوکی ترم ولی درکل بازم زیاد برام فرقی نداره:))). و اینکه قربونت برم که اینقد تایپ کردی:** :))))).
@.@


من این همه تایپ کردم؟؟؟؟؟؟

خب.....شخصیت خیالی من چطوره؟؟؟؟؟
پاسخ:
خب اول برم سراغ ظاهر. لاغره و قدش متوسطه و از ایناس که آدم یکسره دلش می‌خواد بغلشون کنه. پوستش سفید و رنگ پریده‌س یکم. چشماش درشته و موهاشم همیشه تا یکم پایین تر از شونه‌هاش و مشکیه. 
راحت می‌تونه حرف بزنه و اجتماعیه. از ایناس که ده لایف آو ده پارتی‌ن و کلا توی جمعا، جمعو سریع می‌گرن دستشون و آدما نمی‌تونه راحت فراموششون کنه. حتی اگه کلا یه بار دیده باشه اونا رو. به قیافه‌ش نمیاد خیلی کتاب بخونه ولی خیلیی کتاب می‌خونه. فیلم دیدنم دوست داره. جایی که عاشق بودیم و شازده کوچولو رو چندبار خونده. رنگایِ گرمو دوست داره و تو اتاقش کلیی گلدون داره. معتادِ قهوه‌ست:))). تابستونو به همه‌ی فصلا ترجیح می‌ده. همونقدری که بعضی وقتا اجتماعیه، بعضی وقتا هم می‌تونه درونگرا بشه و بخواد تنها باشه. یعنی تایمای تنها بودن و تو جمع بودنش، معتدلن. همه‌ی مسائلو می‌تونه به شوخی بگیره ولی درعین حال می‌تونه خیلیم منطقی به همه‌چی نگاه کنه. خفنه‌. از کتاب کادو گرفتن خوشش میاد.هنوز تصمیم نگرفته می‌خواد با بقیه‌ی زندگی‌ش چیکار کنه و یکم سرگردون و ایناست. همینا فکر کنم دیگه. چقدرشون درست بود؟:))))

و اینکه ببخشید دیر جواب دادم. معذرت می‌خوام واقعا:*.
خوبه ک تا یه حدی درس بودن:))))

پاسخ:
:))
۲۱ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۵۵ ..................
خب.......تا حدی لاغرم قدم متوسط رو ب کوتاهه.....مواهم قهوه ایه چشام بزرگه .....اجتماعیم و زود با ادما دوس میشم........ولی توی جمعا زود پر سر و صدا نمیشم.......بقیه درست بودن تا قهوه ......قهوه خیلی دوس دارم ولی هات چاکلتو بیشتر دوس دارم......توی فصلا تابستون و زمستون ........بقیش کلن درسته.....نه ...نگا کن من کتا کادو گرفتنو دوس ندارم عاشقشم!!!......اخرشم درسته.......:)))

اورین....خوب بود حدسات!!!
پاسخ:
راستشو بگم؟ خوشحال شدم که بعضی از حدسام درست بودن:)).
تلودت کیه؟؟ چه روزی و چه ماهی؟؟؟؟؟

من 7 تیرم:))))


پاسخ:
کادو تولد می‌خوای بگیری برام؟:)) ۲۹ اردیبهشت.
راسدش.......یکم نارحت شدم ک جواب ندادی.......چون پست جدید گذاشتی ولی جواب ندادی......حس کردم دوس نداری ک حرف بزنیم!!!
پاسخ:
چرا دوست نداشته باشم؟ حقیقتش اون روزی که اون پستو گذاشتم، اصلا به کامنتا اینا نگا نکردم. فقط پست گذاشتم و وبو بستم. همین. ناراحت نباش ازم:*.
باشه....!!!


خوشحالم ک بعد ی مدت دوباره اومدم:)))


بوس!!
پاسخ:
منم خوشحالم که اومدی:*.
خوبه.........راستی اگه یه وب بزنم سر میزنی ؟؟؟؟؟میخام ی وب بزنم  و حتا موضوعشم انتخاب کردم.......ولی ی کوچولو سخته!!!!

باید حتمن ایمیلی ک میدی با همون شماره تلفنت باشه؟؟؟؟؟من گیج شدم....


o-o
پاسخ:
معلومه که دنبال می‌کنم*-*. هیجان‌زده شدم براش از الآن حتی*-*.
ندانم. یادم نمیاد ولی فکر نکنم ربطی داشته باشن به هم.
۰۹ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۳۲ ...................
خوشحالم که میخای دنبالش کنی^-^
 فک کنم درست شده باشه....هروقت کاملن درست شد بهت میگم.....البته باید قبلش ب یه نفر بگم......وب ما دو نفرس.....نترس رلم نیس.......^-^
پاسخ:
=))))) منتظرم پس*-*.
باشه ^-^

خب.........عید میری مسافرت؟؟؟؟اگه بری مسافرت دیگه پست نمیذاری؟؟؟؟؟

پ.ن: ب سوال اول اگه راحتی جواب بده!!!
پاسخ:
نمی‌دونم برم یا نه هنوز. ولی انی‌وی  من در هر شرایطی پستمو می‌ذارم:)).
خوبه:))))



داشتم فک میکردم اگه توام بری مسافرت و پست نزاری و دوستمم ک ب احتمال زیاد میره مسافرت و وقتی ک بره کمتر حرف میزنیم من این 20 روز عید رو چ جوری بگذرونم!!!!!
پاسخ:
نه بابا نگران نباش. من همیشه اینجام:)). نقشِ ”home” رو داره برام اینجا. نمی‌تونم بذارمش و برم.
....خوبه!!!!!دلم برات تنگ میشد اینجوری!!!!!
پاسخ:
دلم تنگ شده بود برات:)).
خوبی؟؟؟


چن روزه ک ب وب سر نزدی......یا شایدم زدی ولی حوصله نداشتی ک ریپلای کنی یا پست بزاری....ب هر حال .......زود تر سر بزن........لازمه بگم دلم برات تنگ شد؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
الآن خوبم. تو خوبی؟ دلم برات تنگ شده بود. می‌دونم بهت گفته بودم هستم اینجا. بدقول شدم فک کنم. امیدوارم ببخشی:*. این چندوقت سردرگم بودم یکم.
نه اشکالی نداره....راستش منم یکم بدقول شده بودم........کل عید سر نزده بودم.......خب....حالا بهتری؟؟؟؟؟منظورم سردرگمی و ایناس
پاسخ:
آره الآن یکم خودمو جمع و جور کردم.
خب.....من توی وبمون پست گذاشتم......

برو ببین......


با همین یوزر نیم هسدم......:( blue..)
پاسخ:
*-* اومدمم.

هولااا





مرصی


( واسم کامنت بزار.....ولی خب زیاد واجب نیس واسه دوستم کامنت بزاری!!)
پاسخ:
باشه. بوس بهت:*.
خب......خوشحالم ک با دیدن وبت این ایده ی وب تو ذهنم بیشتر شد......میدونی....اگه وبتو نمیدیدم احتمال انجام این کار به 5 درصدم نمیرسید!!



در واقع ب خاطر تئودور فینچه.......

!

پاسخ:
تئودور فینچ جادویی با همه‌یِ معجزه‌هاش‌.
اره با معجزه هایی ک ادم ارزو میکنه میتونست تئودور فینچ واقعی رو توی دنیا ی واقعی پیدا کنه.........















خیلی عجیبه.....ی وقتایی سعی میکنم ادمای اطرافمو با اون مقایسه کنم تا شاید اونو پیدا کنم توی قالب ی فرد دیگه.......هنوز ک پیداش نکردم =|
پاسخ:
منم:)). یعنی رفتارای مختلفشو تو آدمای مختلف پیدا می‌کنم ولی خودشو؟ نه هنوز‌.
میدونی..



حس میکنم ی فردی مث تئودور فینچ ی جای این دنیا هس ک اونم داره دنبال ی نفری مث تئودور فینچ می گرده........


پاسخ:
:)) پیدا می‌کنه تئودور فینچشو از آخر به نظرت؟
شاید!!!



اون وقت احتمالن ب خودش افتخار میکنه ک پیداش کرده....شاید اون وقت فک کنه ک خودش وایلته و اون تئودور فینچ در حالی ک نمیدونه خودشم ی تئودور فینچه....البته با پایان خوب!!










حس میکنم دارم این دو تا تئودور فینچو با هم شیپ میکنم !!
پاسخ:
فکر نکنم ترکیب دوتا تئودور فینچ با هم چیزِ خوبی از آب دربیاد. کی قراره نجاتشون بده پس؟
اونا قرار نیس پایان بدی داشته باشن...اونا میتونن مکمل هم باشن بدون اینکه متفاوت باشن.....چون اونا تئودور فینچن =)
پاسخ:
و خب این تئودور فینچه که می‌تونه همیشه ما رو غافلگیر کنه و چیزی رو تحویلمون بده که توقعشو نداریم.
اره....شاید این همون ویژگیشه ک باعث شده خیلی از ماها دوسش داشته باشیم!!
پاسخ:
قطعا:))).

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی