And I Let It All Go.

گذشتن و رفتنِ پیوسته.

And I Let It All Go.

گذشتن و رفتنِ پیوسته.

میدونین‌ چرخه ی تناوب چیه؟ من توش گیر کردم. حتی اگه این من، واقعا من نباشه.

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

تو پیامبر منی. تو ابراهیم منی وقتی که تماماً آتشم. تو موسیِ منی وقتی که وسطِ دریا برام راه باز می‌کنی. تو نوحِ منی وقتی که درحال غرق شدنم. تو عیسیِ منی برای اوقاتی که نفس کم می‌آرم. ناقوسِ صدات، ناقوسِ کلیسایِ منه وقتی که باید عبادت کنم. که تو محتاج این عبادت نیستی؛ من تماماً نیازم به این عبادت. تو پیامبر منی. دینِ تو، دینیه که هیچ‌وقت طردم نمی‌کنه. دینی که هیچ‌وقت بهم نگفته عوض بشم تا منو بپذیره. تو پیامبری هستی که با تمومِ اشتباهاتم بازم آغوشت برام بازه تا کم نیارم. گم نشم. گمراه نشم از راهت. تو محمدی هستی که منو تویِ حرایِ خودش راه داده. تویِ شخصی‌ترین خلوتِ عبادتش. تو پیامبر منی برای تموم مواقعی که پوچم. هیچم. که دینِ تو به من معنا رو یاد داد. دینِ تو، به من هدف داد. که دینِ تو، عجیب‌ترین نجات‌دهنده‌یِ تمومِ تاریخ بشریت بود. دینِ تو، احیام کرد. که نه این دین به من، ولی من به این دین محتاجم.

 

|گُمَم نکن از آغوشت|

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۸ ، ۱۸:۲۰
می سا