من آدمِ حساسیم. نه از اونا که تمومِ اطرافیانشون تا میبیننشون میگن وای چقدر فلانی حساسیت به خرج میده. نه. من آدم حساسیم ولی در نوع خودم. اگه از اطرافیام بپرسین ممکنه بیشترشون بگن نه اتفاقا فلانی شبیه کرگدنه بس که پوستش کلفته و حساس نیست ولی من در بهترین حالت یه کرگدنِ حساسم که خسته شده از بس نقشِ اون کرگدن پوست کلفته رو بازی کرده. من روی رفتارا حساسم. روی عکس العملا. واکنشا. صحبتا. کلمهها. آدمیم که اگه یکی از اطرافیانم یکم درصد توجهش بهم کمتر بشه یا فقط یکم توی رفتارش تغییر ایجاد شه میفهمم. آدمی نیست که اینو داد بزنم ولی با هرباری بی توجهی یا هرچیزی حس میکنم یه تیکه از دیوارم داره میریزه. دیواری که خودم درستش کردم. تنهایی. سنگاشو دونه دونه رو هم گذاشتم که بتونم یه دیوار درست کنم از دوستیام دربرابر مشکلاتم و حالا؟ حس میکنم دیوارم داره میشه مشکلم. حس میکنم دیوارم داره میریزه و خب من؟ من هیچکاری نمیتونم بکنم. همهش همین.همین.